نشستهام و لَم
دادهام روی صندلی پشت کامپیوتر و دقیقاً هیچکاری نمیکنم. از راه دوری تازه
رسیدهام و احساس میکنم این راهِ دور باید مدیون باشد به من که اینقدر خسته شدهام
و حق دارم بنشینم و هیچکاری نکنم، که به زعمِ من "خستگیدرکُنترین" کار
– ضدکار- دنیاست. یک حالت لجبازی طوری، بدون اینکه بخواهم به چیزی حتی فکر کنم. مدیتیشن مخصوص بهخودم. خواستم جایی نوشته باشمش.
۱ نظر:
منطق خوب شیرازی...عالی
ارسال یک نظر