من آدم همدردی نیستم. در مواقع اضطرار، غم و مصیبت مثل دیوار میشوم، بیصدا. گاهی که تصمیم میگیرم حرفی بزنم محض دلجویی یا تسلی، اوضاع را به مراتب بدتر میکنم. پس بازهم تصمیم میگیرم که صحبتی نکنم، بیصدا. تسلیبخش بودن، قدرت آرامبخشی، خودش یک هنر است. یک قابلیت استثنایی که در هر آدمی پیدا نمیشود. استعدادی خاص است که به افرادی خاص تعلق دارد.
اما همچنان از لحاظ من همدردی و تسلی تعارفِ یک دستمال کاغذیست و به آغوش کشیدنی گرم و محکم. نه بیشتر و نه کمتر.
اما همچنان از لحاظ من همدردی و تسلی تعارفِ یک دستمال کاغذیست و به آغوش کشیدنی گرم و محکم. نه بیشتر و نه کمتر.