هر روز که میگذرد بیشتر جای خالی گودر را احساس میکنم. جایی برای همخوان کردن شادیهایمان، غصهها و قصههایمان. هرروز که میگذرد و شادیها و غمهای باهمدیگرمان مثل نمودار سینوسی هر روز جای خود را با یکدیگر عوض میکنند، جای آن صفحهی دوستداشتنی سفید با هِدر آبی خالیتر میشود. جای سادگیهایمان، دیوانهبازیها. جای تکرار مکرراتِ همیشه نو. جای همخوان کردن چیزهای دوستداشتنیِ هرروزه.
با رفتن گودر-برعکس آنچه فکر میکردم- هرروز دوستداشتنیهای روزانهی کمتری را میبینم.
زندگی جای دیگریست.
پ.ن: عنوان از عنوان کتابی از کوندرا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر