آقای کلهسنگی
مینویسم تا زنده بمانم
۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه
شب، زمونه
حالا امشب نشسته بود فکر میکرد که یک روزی حتی اندازه یک پیچیدن سیگار هم دوستش نداشت، اما حالا ... بله، زمونه اینجوری میشه گاهی اوقات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر