آخَرش میری توی رویا، میری توی اَبرا آخرش تو همون فکر و خیالا زندگی میکنی انگار تا که زنده بمونی
آخرش تو میمونی با یه عالمه توقع ، یه عالم حسرت تموم نشدنی
اخرشم من و تو نقابمون رو بر میداریم از صورت،حالا آشنا تریم انگار ...
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
تا حالا شده حس کنی طرفت رو اونقدر فتح کردی که دیگه برات تازگی نداره ؟؟!! گاهی آخرش فقط همین می مونه برات ! و نه حتئ لاشه ۱ نقاب...
۱ نظر:
تا حالا شده حس کنی طرفت رو اونقدر فتح کردی که دیگه برات تازگی نداره ؟؟!! گاهی آخرش فقط همین می مونه برات ! و نه حتئ لاشه ۱ نقاب...
ارسال یک نظر